میرزاقلمدون

پراکنده نویسی های بی در و پیکر

میرزاقلمدون

پراکنده نویسی های بی در و پیکر

میرزاقلمدون

میرزاقلمدون آدمی بود بسیار لاغر، کمی بلند و با خطوط قیافه ای کاملا ظریف و رفتاری در کمال دقت. آدمی که حتا در تکان دادن دست و پا، و گرداندن چشم رعایت جوانب را می کرد و احتیاط های لازم را به عمل می آورد. می کوشید که اگر لباسی بر تن می کند، این لباس اگر آراسته نیست پاکیزه باشد و جامه اگر از شال کشمیر پرداخته نشده، لااقل از ماهوت چرب قبای حاجی بازاری ممتاز باشد.
میرزاقلمدون ها معمولا محجوب و کم رو و مؤدب بودند. با اندک سخن نادرستی سرخ می شدند و بردباری و ادب مخصوصی از خود نشان می دادند. همچنین در همه چیز و همه کار ظرافتی داشتند که هیچ طبقه ای در آن زمان این ظرافت را به کار نمی بست. در عصری که فرضا لقمه های به اصطلاح کله گربه ای متداول بود، میرزاقلمدون بسیار کم غذا می خورد، آهسته غذا می خورد و پاکیزه غذا می خورد.

پرویز ناتل خانلری ـ از کتاب نقد بی غش

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

از جمله محسنات وبلاگ نسبت به سایت شخصی اینه که اگر صاحب آن به دیار باقی سفر کنه نوشته هاش توی وبلاگ باقی می مونه. اما سایت شخصی همین که سررسید اشتراکش تموم بشه بسته می شه و نوشته ها هم به رحمت ایزدی می پیوندند.

 

امروز اومدم به وبلاگ قدیمی م سری زدم. خوبه که هنوز سرجاشه. خوبه که هنوز تصویری از گذشته های دور خودم رو توش می تونم ببینم و به این فکر کنم که چقدر ما آدما طی گذر زمان عوض می شیم. اونقدر که حتی خودمون رو به درستی به یاد نمیاریم...

 

اون طور که آمار نشون میده اینجا تقریبا دیگه خواننده ای نداره. مثل خونه ی قدیمی خالی که صدای خودت توش می پیچه ساکت و اسرار آمیزه! نه حس بدیه نه خوب. حس گذار تند زمان...

 

نوشته های قدیمی مثل عکسهای قدیمی آدم اند. اما بجای تغییرات ظاهری، می تونی تغییرات حسی و فکری خودتو توش ببینی. روابط خودت رو با آدمها طی سالهای طولانی نقد کنی و دست آخر به این برسی که :

این قافله ی عمر عجب می گذرد...

۱ نظر ۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۷:۴۳
میرزا قلمدون